**گل سرخ**

کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ، کار ما این است که در افسون گل سرخ شناور باشیم

**گل سرخ**

کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ، کار ما این است که در افسون گل سرخ شناور باشیم

دعای ستایش خدا

 

 

 

١) ستایش مخصوص خداست که هستی او، اول در وجود و مبداء آفرینش است، بی آنکه آن ذات ازلی را اول و ابتدائی باشد و آخر در وجود است، بی آنکه آن حقیقت ابدی را آخر و انتهائی باشد و موجودی قبل از او و بعد از او نتواند بود.

٢) خدائی که دیدگان هر بنده ای از دیدنش قاصر و اندیشه ی هر توصیف کننده ای از وصف او عاجز است.

"عین پیدائی است و بس پنهان

سرّ پنهانی است و بس پیدا

هویدا و نهان از چشم امکان

خرد حیران در آن پیدای پنهان"

۳) عالم آفرینش را بی مثال و بی سابقه فکرت به قدرت کامله و مشیّت بالغه بیافریند.

٤) پس آنگاه تمام خلق را به طریقه مستقیم به اراده نافذ خود سلوک داده و به راه محبّت خود برانگیخت چنان به اراده و به محبّت و عشق و شوق حق فطرت خلق مسخّرند که نه آنکس را که مشیّت و اراده خدا مقدّم بر دیگران داشته قدمی مؤخّر تواند نهاد و نه آن کس را که مؤخّر از دیگری داشته تقدّم تواند یافت.

۵) برای هر نوعی از موجودات عالم قوت و قوّتی و رزق و روزی معلوم و معیّن قسمت فرمود، که آن قسمت معیّن الهی را هرگز کسی که بر او زیاد مقدّر فرموده کم نتواند کرد و نه آنرا که کم مقدّر کرده اندکی تواند افزود.

۶) سپس به هر یک در حیات او، اجلی معین کرد و بر زندگانی وی مدتی مقرر داشت، که گامهای او در زندگانی قدمی است که به سوی اجل خود می رود و برفتن سالهای عمر روزگار آن اجل معین فرا میرسد تا هنگامی که آخرین قدم را برداشته و حساب عمر به پایان رسد و خدا قبض روح او کند و به جانب منزلی که دعوتش فرموده اند که یا سرمنزل ثواب کامل حق است یا منزل شقاوت و قهر و عقاب خداست رهسپار شود.

۷) تا در آن عالم خدای متعال به عدل، آنان را که بدکارند به کیفر کردار بدشان برساند و آنان که نیکوکارند پاداش نیکو عطا کند که کار خدا عدل است و اسماء مبارک و اوصاف کمالیه اش پاک و منزّه است و لطف و احسان و نعمتهایش بر خلق آشکار است و ابدأ کسی را حقّ سؤال و چون و چرا در کار خدا نیست اما همگان در پیشگاه او مورد سؤال واقع می شوند.

۸) و ستایش مخصوص خدای متعال است که اگر شناختن اوصاف جمال و کمالش را از بندگان منع کند بواسطه ی ابتلا و امتحان به احسانهای پی در پی و اعطای نعمتهای گوناگون همانا خلق به صرف نعم الهی و ستایش او نکنند و به توسعه ی رزق و تعیش پرداخته شکرش بجا نیارند.

۹) و اگر مردم چنین شوند همانا از حدود انسانیت به سرحدّ حیوانیت داخل شوند چنانکه خدا وصفشان کرده در کتاب محکمش که: «حیوان هستند و بلکه از حیوان گمراه تر».

١٠) و ستایش مخصوص خداست که خود را به ما شناسانید و از نعمت بی نهایت شکرش بهره ای به ما الهام کرد و از درهای نامنتهای علم به ربوبیتش برخی را بر ما گشود و از لطفش به مقام رفیع اخلاص در توحید و یگانگی خود ما را راهنمائی کرد و از شائبه شرک و الحاد و شک و تردید در امرش دور گردانید.

١١) او را چنان ستایشی کنیم که در طول عمر در عدد بندگان ستایش گذار حق باشیم و از خاصّانی که به مقام عفو و رضا و خشنودی او سبقت یافتند گوی سبقت بربائیم.

١٢) چنان حمد و ستایشی که ظلمات و تاریکی های عالم برزخ را بر ما روشن سازد و راه شناخت عالم مبعث را بر ما آسان گرداند و بواسطه ی آن حمد منازل ما نزد شاهدان مُواقف، شریف تر شود در آن روزی که هر شخص به پاداش و کیفر اعمالش میرسد و به هیچکس ابدأ ستم نشود روزی که هیچ حمایت خویش و یار و یاور کسی را از عذاب نرهاند واحدی را هیچکس نصرت نتوانند کرد.

١۳) حمد و ستایش مخصوص خداست که حمد و ثنای ما به سوی حق بالا رود و به عالم اعلی علیین در کتاب رقم شده حق ثبت شود تا آن حمد را مقربان درگاه خدا مشاهده کنند.

١٤) حمد و ستایش مخصوص خداست که چون موجب چشم روشنی و نشاط ما شود و در روزی که چشمها از ترس و وحشت برق زند و خیره گردد و بدان حمد نزد خدا ما رو سفید شویم روزی که بسیاری بدکاران در آن روز رو سیاه شوند.

١۵) خدا را حمدی کنیم که ما را از آتش دردناک خود آزاد سازد و به جوار لطف و کرمش رساند.

١۶) حمدی که با حمد فرشتگان مقرّب حق معارضه و همسری کند و در مقام بهشت ابد و محل کرامت الهی ما را با انبیاء و رسل جمع گرداند.

١۷) و ستایش خدای راست که ما را از صالحان امت و نوع بشر را با اخلاق نیکو برگزید.

١۸) و رزق و روزی های ما را پیوسته نیکو و پاکیزه گردانید و ما اهل بیت را بر جمیع خلق برتری و فضیلت داد و به قدرت روحانی و اقتدار ملکوتی بر تمام خلق برتری و فضیلت داد تا آنجا که به قدرت کامله ی خود و عزّت و اقتدار خویش خلائق را مطیع و منقاد ما و متوجه به طاعت ما گردانید.

١۹) و ستایش خدای را که درگاه احتیاج و نیازمندی را جز به حضرتش به روی ما بست و خاندان رسالت را از غیر خود عالم بی نیاز کرد پس چگونه می توانیم او را ستایش کنیم و کی می توانیم از عهده ی شکرش برآئیم؟

٢٠) و ستایش خدای راست که وسائل بسط را در جوهر ذات ما آمیخت و اسباب اخذ و قبض را برای ما قرار داد و ما را به حقایق و روح زندگانی ابدی کامیاب گردانید و جوارح اعمال را در فطرت ما مستقر و ثابت برداشت و غذای ما را رزق نیکو و پاکیزه عطا کرد و به فضل کرم خود ما را از همه بی نیاز و به انعام خود ما را متنعّم و خشنود ساخت.

٢١) پس بواسطه ی حکم، امر و نهی حضرتش ما را در طاعت و شکرگزاری بیاموخت و امتحان فرمود و چون ما بندگان از طریق امرش رو گردانیدیم و به وادی نافرمانی شتافتیم باز بر ما تسریع و تعجیل به عقاب و انتقام نفرمود بلکه با تأنی و مدارا از رحمت و لطف و کرم، از ما منتظر توبه و رجوع از گناه بود.

٢٢) و ستایش خدای متعال را که ما را بر توبه راهنمائی کرد همان نعمت توبه که ما به آن جز بفضل و کرمش نائل و مستفیذ نشدیم و اگر ما جز از راه توبه به هیچ راه دگر از اهل فضل و کرم خدا محسوب نبودیم، همانا همین نعمت توبه لطف و احسان بزرگ خدا بر ما بود و فضل و کرمش بر ما بیشمار عظیم بود.

٢۳) وگرنه سنّت و فرمان خدا در توبه برای کسانی که پیش از ما زندگی می کردند بدین آسانی نبود که همانا به لطفش از ما امّت ختمی مرتبت حکم آنچه را که سخت و طاقت فرسا بود برداشت و مکلّف نکرد ما را مگر به قدر وسع و آسانی و تکلیف ما را جز سهل و اندک مقرر نفرمود و بر احدی از ما نیز حجّت و عذری باقی نگذاشت.

٢٤) شقی و زیان کار کسی است که خود بر علیه و بر ضرر خویش به معصیت حق پرداخته و توبه نکرده، و سعادتمند و رستگار بهشتی کسی است که فرمانبر حق و راغب و مشتاق به سوی خداست.

٢۵) و باز ستایش خدای متعال را آن ستایش و حمدی که مقرب ترین فرشتگان او و بهترین خلق او بر ذات پاکش و پسندیده تر حمدکنندگان نزد حضرتش به جای می آورند.

٢۶) حمدی که فضیلت و برتری آن بر سایر حمد و ثناها مانند برتری پروردگار بر تمام خلق باشد.

٢۷) باز خدا را حمد کنیم در مقابل هر نعمتی که از او به ما عطا شده و بر جمیع گذشتگان و بازماندگان بندگانش عطا کرده حمدی که عدد آن مانند جمیع موجوداتی که علم بی انتهایش بر آنها احاطه دارد باشد و در مقابل هریک از آن موجودات به اضعاف مضاعف همه آنها خدا را حمد و ستایش کنیم حمدی که ابدی و سرمدی و تا انتهای روز قیامت رسد.

٢۸) حمدی که حدّش بی نهایت و حسابش بی شمار و مقدارش نامتناهی و زمانش نامنقطع باشد.

٢۹) حمدی که ما را به مقام اطاعتش و اصل گرداند و موجب عفو و سبب رضا و خشنودی او و وسیله ی مغفرت و آمرزش گردد حمدی که ما را راهنما به سوی بهشت او شود و از نقمت و عذابش محفوظ دارد و از غضبش ایمن گرداند و آن حمد ما را بر اطاعت و بندگیش مؤید و موفق بدارد و از معصیتش مانع گردد و بر ادای حق ربوبیّت و انجام وظائف عبودیت یاری کند.

۳٠) حمدی که ما به آن حمد سعادت یابیم که در زمره ی اهل سعادت از اولیای حق و دوستان خدا باشیم و در صفت شهیدان به تیغ دشمنان خدا محشور شویم که البته او، ولی خلق و سلطان ملک وجود و خدای ستوده صفات است.

منبع: صحیفه سجادیه 

           

نظرات 1 + ارسال نظر
وحید جمعه 5 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:26 ق.ظ http://www.arinoos.blogsky.com

سلام
کم سعادتیم دوست من
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد