**گل سرخ**

کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ، کار ما این است که در افسون گل سرخ شناور باشیم

**گل سرخ**

کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ، کار ما این است که در افسون گل سرخ شناور باشیم

سوره بقره (آیات ١٢١ الی ١٤٠)

١٢١) کسانی که کتاب بر آنها فرستادیم آنگاه کتاب را خوانده و حقّ خواندن را در مقام عمل نیز بجای آوردند، آنان به حقیقت اهل ایمانند و آنها که به کتاب خدا کافر شدند و نسبت به آن حق شناسی نکردند، آن گروه زیانکاران عالمند.

١٢٢) ای بنی اسرائیل! به یاد آرید نعمتی که به شما عطا کردم و اینکه من شما را فضیلت و برتری دارم بر همه ی مردم.

١٢۳) و بترسید از روزی که هرکس جز جزای عمل خود در آن روز نبیند و کسی را بجای دیگری مجازات نکنند و از هیچکس فدائی پذیرفته نشود و شفاعت کسی سودمند نبود و کسی را یاوری نباشد.

١٢٤) به یاد آر هنگامیکه خداوند ابراهیم را به اموری چند (مانند اعمال حج و کشتن فرزند و افتادن در فتنه ی آتش نمرود و غیره) امتحان فرمود و او همه را به جای آورد، خدا بدو گفت: من تو را به پیشوائی خلق برگزیدم، ابراهیم عرض کرد: این پیشوائی را به فرزندان من نیز عطا خواهی کرد؟ فرمود: (آری اگر عادل و صالح و شایسته ی آن باشند که) عهد من هرگز به مردم ستمکار نخواهد رسید.

١٢۵) به یاد آر هنگامیکه ما خانه ی کعبه را مقام امن و مرجع امر دین خلق مقرّر داشتیم و دستور داده شد که مقام ابراهیم را جایگاه پرستش خدا قرار دهید و از ابراهیم و (فرزندش) اسماعیل پیمان گرفتیم که حرم خدا را از بت بپردازید و از هر پلیدی پاکیزه دارید برای اینکه اهل ایمان به طواف و اعتکاف حرم بیایند و در آن نماز و طاعت خدا بجای آرند.

١٢۶) و چون ابراهیم عرض کرد: پروردگارا! این شهر را محل امن و آسایش قرار دِه و روزیِ اهلش را که به خدا و روز قیامت ایمان آورده اند فراوان گردان، خداوند (خواهش ابراهیم را اجابت کرد و) فرمود: هر که با وجود این نعمت سپاس نگذاشت و راه کفر پیمود گرچه او را در دنیا اندکی بهره مند کنم لیکن در آخرت ناچارش معذّب به آتش دوزخ گردانم که بدترین منزلگاه است.

١٢۷) و وقتی که ابراهیم و اسماعیل دیوارهای خانه ی مکه را برافراشتند و عرض کردند: پروردگارا! این خدمت از ما قبول فرما، توئی که دعای خلق را اجابت کنی و به اسرار همه دانائی.

١٢۸) (ابراهیم و اسماعیل عرض کردند:) پروردگارا! دل ما را تسلیم فرمان خود گردان و فرزندان ما را هم به تسلیم و رضای خود بدار و راه پرستش و طاعت را به ما بنما و بر ما (وظیفه ی بندگی را) سهل و آسان گیر که تنها توئی بخشاینده و مهربان.

١٢۹) پروردگارا! فرزندان ما را شایسته ی آن گردان که از میان آنان رسولی برانگیزی که بر مردم تلاوت آیاتِ تو کند و آنان را علم کتاب و حکمت بیاموزد و روانشان را از هر نادانی و زشتی پاک و منزّه سازد، توئی که در همه ی عالم هر کار خواهی، بر آن قدرت و علم کامل داری.

١۳٠) هیچ کس از آئین پاک ابراهیم روی نگرداند بجز مردم بی خرد زیرا ما ابراهیم را در دنیا به شرف رسالت برگزیدیم و البته در آخرت هم از شایستگان است.

١۳١) وقتی که خداوند به او فرمود: (ای ابراهیم!) سر به فرمان خدا فرود آر، عرض کرد: مطیع فرمانم.

١۳٢) ابراهیم و یعقوب به فرزندان خود راجع به تسلیم بودن به فرمان خدا سفارش و توصیه نمودند بدینگونه که: ای فرزندان ما! خدا شما را به آئین پاک برگزید، از آن آئین پیروی کنید و تا گاهِ جان سپردن الّا تسلیم رضای خدا نباشید.

١۳۳) شما کی و کجا حاضر بودید هنگامیکه یعقوب را مرگ در رسید و به فرزندان خود گفت که: شما پس از مرگِ من که را می پرستید؟ گفتند: خدای تو را و خدای پدران تو ابراهیم و اسماعیل و اسحق را که معبود یگانه است و ما مطیع فرمان اوئیم.

١۳٤) آن گروه که درگذشتند، هر کار نیک و بد کردند، برای خود؛ و شما هم هر چه کنید برای خویش خواهید کرد و شما مسئول کار آنها نخواهید بود (پس شما در نیک و بد گذشتگان گفتگوی بسیار مکنید، بیشتر به نیکوکاری و نیکی خود پردازید).

١۳۵) یهود و نصاری به مسلمانان گفتند که: به آئین ما درآئید تا راه راست یافته و طریق حق پوئید؛ (ای پیغمبر!) بگو (در جواب آنها) که: ما دین اسلام را که آئین ستوده ی ابراهیم است پیروی میکنیم که پاک و منزّه از شرک است.

١۳۶) بگوئید که: ما (مسلمین) ایمان به خدا آورده ایم و به آن کتابی که بر (پیغمبر) ما فرستادند و به آنچه بر (پیغمبران گذشته چون) ابراهیم و اسماعیل و اسحق و یعقوب و فرزندان او و موسی و عیسی فرستادند و به همه ی آنچه بر پیغمبران از جانب خدا آوردند، به همه عقیده مندیم و میان هیچ یک از پیغمبران فرق نگذاریم و به هر چه از جانب خدا است گرویده و تسلیم فرمان او هستیم.

١۳۷) پس اگر به آنچه شما ایمان آوردید (یهود و نصاری) نیز ایمان آوردند، راه حق یافته اند و اگر از حق روی بگردانند، شک نیست که آنها به خلافِ حق یعنی بر باطل خواهند بود، (شما دل قوی دارید که) خداوند از شر و آسیب آنها شما را نگاه میدارد چه او (دعای اهل ایمان) می شنود و (به حال همه) آگاه است.

١۳۸) رنگ آمیزی خدا است که (به مسلمانان، رنگ فطرت، ایمان و سیرت توحید بخشیده) هیچ رنگی خوشتر از ایمان به خدای یکتا نیست و ما او را بی هیچ شائبه شرک پرستش میکنیم.

١۳۹) (ای پیغمبر!) به اهل کتاب بگو که: شما را با ما در موضوع خدا چه جای بحث و جدل است در صورتی که او پروردگار ما و شما است و ما مسئول کار خود و شما مسئول کردار خویش هستید؟ (چیزی که هست مائیم تنها ملتی که خدا را به یکتائی شناخته) و او را از روی خلوص، پرستش میکنیم.

١٤٠) یا اگر گوئید که ابراهیم و اسماعیل و اسحق و یعقوب و فرزندان او بر آئین یهودیّت یا نصرانیّت بودند، خدا مرا فرماید که پاسخ ده که: شما بهتر می دانید یا خدا؟ و کیست ستمکارتر از آنکه شهادت خدا را درباره ی این انبیاء کتمان کند (یا گواهی خدا را بر رسالت محمد«ص» در کتب آسمانی مخفی دارد تا نبوّت او را انکار کند) و خدا غافل از آنچه می کنید، نیست.  

سوره بقره (آیات ۱۰۱ الی ۱٢۰)

١٠١) و چون پیغمبری از جانب خدا بر آنان فرستاده شد که به راستی کتب آسمانی آنها گواهی می داد، گروهی از اهل کتاب، کتاب خدا را پشت سر انداختند (و به حکم آن کتاب که امر به ایمان آوردن به قرآن میکرد رفتار نکردند) گوئی از آن کتاب هیچ نمی دانند.

١٠٢) و پیروی کردند سخنانی را که دیو و شیاطین در ملک سلیمان (با فسون و جادوگری) می خواندند و هرگز سلیمان به خدا کافر نگشت لیکن دیوان همه کافر شدند و سِحر به مردم می آموختند و آنچه را به دو فرشته ی هاروت و ماروت در بابل نازل شده یاد می دادند و آن دو مُلُک به هیچ کس چیزی نمی آموختند مگر آنکه بدو می گفتند که کار ما فتنه و امتحان است مبادا کافر شوی و دیوان به مردم چیزی که میان زن و شوهر جدائی افکند می آموختند و زیان نمی رسانیدند به کسی مگر آنکه خدا بخواهد؛ و چیزی که می آموختند به خلق زیان می رسانید و سود نمی بخشید و محقّقأ می دانستند که هر که چنین کند در عالم آخرت هرگز بهره ای نخواهد یافت و آنان به بهای نفوس خود زشت ترین متاع را خریده اند اگر می دانستند.

١٠۳) و محقّقأ اگر آنها ایمان آورند و پرهیزکار شوند بهره ای که از خداوند نصیب آنها شود بهتر از هر چیزی خواهد بود.

١٠٤) ای اهل ایمان (هنگام تکلّم با رسول حق) به کلمه ی راعِنا تعبیر مکنید (مگوئید ما را رعایت کن) بلکه بگوئید ناظر احوال ما باش و سخن خدا را بشنوید و بدانید که برای کافران، عذاب دردناک مهیّا است.

١٠۵) هرگز کافران اهل کتاب و مشرکان مایل نیستند که بر شما (مسلمین) خیری از جانب خدا نازل شود لیکن خدا به فضل و رحمت خویش هر که را بخواهد مخصوص گرداند و خدا صاحب فضل عظیم است.

١٠۶) هرچه از آیات قرآن را نسخ کنیم یا حکم آن را متروک سازیم، بهتر از آن یا مانند آن بیاوریم؛ آیا مردم نمی دانند که خداوند بر هر چیزی قادر است؟

١٠۷) آیا نمی دانی که پادشاهی آسمانها و زمین مختصّ خداوند است و شما را به جز خدا یار و یاوری نخواهد بود؟

١٠۸) آیا اراده ی آن را دارید که شما نیز از پیغمبر خود درخواست کنید آن تقاضاهای بیجائی که بنی اسرائیل از موسی داشتند در زمان گذشته؟ و هر که ایمان را مبدّل به کفر گرداند بی شک راه راست را گم کرده است.

١٠۹) بسیاری از اهل کتاب آرزو و میل آن دارند که از ایمان، شما را به کفر برگردانند به سبب رشک و حسدی که بر ایمان شما برند بعد از آنکه حق بر آنها آشکار گردید، پس (اگر از آنها به شما مسلمین ستمی رسید) درگذرید و مدارا کنید تا هنگامی که فرمان خدا (به جنگ یا صلح) برسد که البتّه خدا بر هر چیز قادر و توانا است.

١١٠) و نماز بپا دارید و زکوة بدهید و بدانید که آنچه از طاعت حق و کار نیکو برای خود پیش می فرستید پاداش نیکو در نزد خدا خواهید یافت که محققأ خدا بر هر کار شما آگاه است.

١١١) و یهود گفتند: هرگز به بهشت نرود جز طایفه ی یهود، و نصاری گفتند: جز طایفه ی نصاری؛ بگو (ای پیغمبر) که: این شما را بس آرزوئی است، بگو: بر این دعوی برهان آورید اگر راست می گوئید.

١١٢) آری، کسی که تسلیم حکم خدا گردید و نیکوکار گشت، مسلّم اجرش نزد خدا بزرگ خواهد بود و او را هیچ خوف و اندیشه و هیچ حزن و اندوهی (در دنیا و آخرت) نخواهد بود.

١١۳) یهود بر این دعویند که نصاری را از حق چیزی در دست نیست و نصاری بر این دعوی که یهود را، در صورتی که هر دو گروه در خواندن کتاب آسمانی یکسانند (یعنی هر دو طایفه اهل کتاب آسمانی و به خواندن از آن بهره مندند) اینگونه دعویها نظیر گفتار و مجادلات مردمی است که از کتاب آسمانی بی بهره اند و خداوند در این اختلافات روز قیامت حکم خواهد فرمود.

١١٤) کیست ستمکارتر از آنکه مردم را از ذکر نام خدا در مساجد منع کند و در خرابی آن اهتمام و کوشش نماید، چنین گروه در مساجد مسلمین درنیایند جز آنکه بر خود (از اعمال زشت خویش) ترسان باشند، این گروه را در دنیا ذلّت و خواری نصیب است و در آخرت عذابی بزرگ.

١١۵) مشرق و مغرب هر دو ملک خدا است، پس به هر طرف روی کنید، بسوی خدا روی آورده اید، خدا به همه جا محیط و به هر چیز دانا است.

١١۶) و گروهی (به دروغ) گفتند که خدا دارای فرزند است، او پاک و منزّه از آن است بلکه هر چه در آسمانها و زمین است ملک اوست و همه فرمانبردار اویند.

١١۷) او آفریننده ی آسمانها و زمین است و چون اراده ی آفریدن چیزی کند به محض آنکه بگوید: موجود باش، موجود خواهد شد.

١١۸) این مردم نادان اعتراض کردند که: چرا خداوند با ما سخن نگوید یا معجزه و کتابی بر ما نفرستد؟ پیشینیان هم به مانند اینان از روی نادانی چنین سخنان می گفتند، دلهایشان در بی فهمی به هم شبیه است، ما ادلّه ی رسالت (و علائم رسولان حق) را برای اهل یقین به خوبی روشن گردانیدیم.

١١۹) (ای پیغمبر!) ما تو را به حق فرستادیم که مردم را به نعمت بهشت جاوید مژده دهی و از عذاب جهنم بترسانی و تو (پس از انجام رسالت و اتمام حجّت، دیگر) مسئول کافران که به راه جهنم رفتند، نیستی.

١٢٠) هرگز یهودیان و نصاری از تو راضی و خشنود نخواهند شد مگر آنگه پیروی از آئین آنها کنی، بگو (ای پیغمبر): راهی که خدا بنماید، به یقین راه حق تنها همان است و البته اگر از میل و خواهش آنها پیروی کنی بعد از آنکه طریق حق را به یقین دریافتی دیگر اصلأ خدا یار و یاور تو نخواهد بود.  

                                                 

دست دعا، چشم امید

خداوندا! ای پناهگاه تبعیدیان! گریزگاه گریزندگان! مأمن پناهندگان! مأوای سالکان! ای امید محرومان و رانده شدگان! ای منجی به هلاک افتادگان و پای در گل ماندگان!

ای نگه دارنده ی بینوایان! ای چراغ در راه ماندگان! ای دست گیرنده ی از فقر بر زمین افتادگان! و ای شنوای ناله ی فریاد در گلو ماندگان! ای مرهم زخم خوردگان! ای پشتیبان مستضعفان! ای پناه وحشت زدگان! ای فریادرس اندوهگینان! و ای قلعه ی آوارگان!

اگر پناهنده به درگاه عزّ تو نشوم، به کجا پناهنده شوم؟ مطمئن تر از قلعه ی قدرت تو کجاست؟

خدایا! گرگان درنده ی گناهانم مرا به دامن عفو تو آویخته اند، مرانم. خطاهایم مرا به کوچه ی اغماز تو کشیده اند، مخواه که نمانم. نادرستی رفتارم مرا در زیر سایه ی پرده پوشی تو نشانده است، به کس منمایانم. آلودگی ام مرا به چشمه ی عفو تو گسیل داشته است، راضی مشو که تشنه بمانم.

خدایا! من از بیم کیفر تو و وحشت انتقام تو به تو پناه آورده ام. مولای خویش را آزرده ام و از ترس مجازات او، دامن خود او را چسبیده ام. گل را شکسته ام و به دامان باغبان پناهنده شده ام. آب فطرت خویش گل آلوده کرده ام و خالقی را به شفاعت می طلبم.

خدایا! نافرمانی تو کرده ام و از بیم نگاه خشم آلوده تو، به زیر شولای مهر تو پنهان می شوم. گریزگاهی جز به سوی تو نیست.

خدای من! سزای کوبنده ی در، نگشادن نیست و سزای پناهنده، راه ندادن نیست. جزای آنکه دردآلوده تا قله ی عز تو بالا آمده است، به دره سوق دادن نیست.

خدایا! گرسنه ای که غریب افتاده است و جز راه خانه ی تو نمی داند، سزاوار گرسنه ماندن نیست.

خدایا! به دردمند مویه کننده، خشمگین نگریستن رواست؟ بیچاره ی پناه آورده را از خویش راندن، شایسته است؟

خدایا! ما چون کوری که بوی منزل معشوق را دنبال می کند، رو به سوی تو راه افتاده ایم. از چاه های بین راه نیز دست گیرمان تویی چراکه ما در جاده ی توجه تو گام برمی داریم. ما از اقصای دیدرس بی منتهای تو می آییم. ما در فضای نگاه تو تنفس می کنیم. مگر نه اینکه ما ازآن توایم؟ بی تو کیستیم؟

خدایا! به تقدس برگزیدگان فرشتگانت و شایستگان بندگانت، سپری ما را عطا کن که از خنجرهای مهلک و تیرهای آفت بار و زخم بلاهای ایمان خوار، حفظ کند.

خدایا! آرامش در دست توست و جان، تنها با دم تو قرار می یابدو دل، تنها با یاد تو اطمینان می پذیرد.

خدایا! جوی کوچک وجود ما تنها با پیوستن به دریای تو آرام می گیرد. آرامشی از خویشتن نصیبمان فرما و آینه ی صور ما را با نورهای محبت خویش، جلا بخش.

سوره بقره (آیات ٨١ الی ١٠٠)

۸١) آری، هرکس اعمالی زشت اندوخت و کردار بد به او احاطه نمود، چنین کس اهل دوزخ است و در آن آتش پیوسته معذّب خواهد بود.

۸٢) و کسانی که ایمان آوردند و کارهای نیک و شایسته کردند، آنان اهل بهشتند و پیوسته در بهشت جاوید متنعّم خواهند بود.

۸۳) و یاد آرید هنگامی را که از بنی اسرائیل عهد گرفتیم که جز خدای را نپرستید و نیکی کنید درباره ی پدر و مادر و خویشان و یتیمان و فقیران و به زبان خوش با مردم تکلّم کنید و نماز بپای دارید و زکوة مال خود بدهید، پس شما (طایفه ی یهود) عهد شکسته و روی گردانیدید جز چند نفری؛ و شمائید که از حکم و عهد خدا برگشتید.

۸٤) و به یاد آرید هنگامی که از شما عهد گرفتیم که خون یکدیگر را نریزید و یکدیگر را از خانه و دیار خود نرانید، پس بر آن عهد اقرار کرده و گردن نهادید و شما خود بر آن گراه می باشید.

۸۵) (با این عهد و اقرار) باز شما به همان خوی زشت اسلاف خودید که خون یکدیگر می ریزید و گروه ضعیف را از دیار خود می رانید و در بدکرداری و ستم بر ضعیفان، همدست و پشتیبان یکدیگرید؛ و چون اسیرانی بگیرید برای آزادی آنها فدیه می طلبید در صورتی که به حکم تورات، اخراج کردن آنان (تا چه رسد به قتل آنها) محقّقأ بر شما حرام شده است. چرا به برخی احکام تورات (که به نفع شما است) ایمان آورده و به بعضی دیگر کافر می شوید، پس جزای چنین مردم بدکار چیست به جز ذلّت و خواری در زندگی این جهان، و سخت ترین عذاب در روز قیامت؟ و خدا غافل از کردار شما نیست.

۸۶) اینان همه کسانند که متاع دو روزه ی دنیا را خریده و ملک ابدی آخرت را فروختند، پس (در آخرت) عذاب آنها هیچ تخفیف نیابد و هیچ کس آنها را یاری نخواهد کرد.

۸۷) و به موسی کتاب تورات را عطا کردیم و از پی او پیغمبران فرستادیم و عیسی پسر مریم را به معجزات و ادلّه ی روشن، حجّتها دادیم و او را بواسطه ی روح القدس اقتدار و توانائی بخشیدیم. آیا هر پیغمبری که از جانب خدا امری بر خلاف هوای نفس شما آرد سرپیچیده و از راه حسد گروهی را تکذیب می کنید و گروهی را به قتل می رسانید؟

۸۸) و (آن گروه گمراه، به تمسخر، با پیغمبران) گفتند: دلهای ما در حجاب (غفلت) است، (چیزی از سخنان شما درنمی یابد. چنین نیست که گفتند) بلکه (چون اتمام حجّت شد و فهمیده نپذیرفتند) خدا بر آنها لعن و غضب فرمود زیرا کافر شدند و در میان آنان اهل ایمان بسیار اندک بود.

۸۹) و چون کتاب آسمانی (قرآن) از نزد خدا (برای هدایت آنها) آمد، با وجودی که کتاب (تورات) ایشان را تصدیق میکرد و با آنکه خود آنها بیش از بعثت، انتظار فتح و غلبه بواسطه ی ظهور پیغمبر خاتم بر کافران داشتند (و از خدا بنام آن پیغمبر طلب فتح و نصرت بر کافران می نمودند) آنگاه که آمد و با مشخّصات شناختند که همان پیغمبر موعود است، باز کافر شدند و از نعمت وجود او ناسپاسی کردند که خشم خدا بر گروه کافر باد.

۹٠) بد معامله ای با خود کردند که به نعمت قرآن که از لطف خدا بر آنها نازل شد، کافر شدند و (از روی حسد) راه ستمگری پیش گرفتند که چرا خدا فضل خود را مخصوص بعضی از بندگان گرداند؛ و بواسطه ی این (حسد) باز خشمی دیگر از خدا برای خود طلبیدند و برای کافران از قهر خدا عذاب خواری مهیّا است.

۹١) و چون به طایفه ی یهود گفته شد: به قرآن که خدا (برای هدایت بشر) فرستاده ایمان آرید، پاسخ دادند که: تنها به تورات چون بر ما نازل شده ایمان آوریم؛ و به غیر تورات کافر شدند در صورتی که قرآن کتاب حقّ است و کتاب آنها را تصدیق میکند. بگو (ای پیغمبر): اگر شما در دعوی ایمان به تورات راستگو بودید به کدام حکم تورات از این پیش، هر پیغمبری را کشتید؟

۹٢) و با آن همه آیات و معجزات روشن که موسی برای شما آشکار نمود، باز گوساله پرستی اختیار کردید که مردمی سخت ظالم و ستمکارید.

۹۳) و به یاد آرید وقتی را که از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بر فراز شما بداشتیم که آنچه فرستادیم با ایمان محکم بپذیرید و سخن حق بشنوید، شما گفتید: خواهیم شنید، و در نیّت گرفتید که در عمل عصیان خواهیم کرد، و از آن رو دلهای شما فریفته ی گوساله شد که به خدا کافر بودید. بگو (ای پیغمبر): ایمان شما، سخت شما را به کار بد و کردار زشت می گمارد اگر ایمان داشته باشید.

۹٤) بگو (ای پیغمبر): اگر سرای آخرت را با آن همه نعمت، خدا به شما اختصاص داده دون سایر خلق، بایستی همیشه به مرگ آرزومند باشید اگر راست می گوئید.

۹۵) و هرگز آرزوی مرگ نخواهند کرد زیرا عذاب سخت بواسطه ی کردار بد برای خود در آخرت مهیّا کرده اند و خدا به همه ی ستمکاران آگاه است.

۹۶) و بر همه پیداست که یهود به حیات مادّی حریص تر از همه ی خلقند حتّی از مشرکان؛ از این رو (هر یهودی) آرزوی هزار سال عمر میکند و (اگر به آرزویش برسد) عمر هزار سال هم او را از عذاب خدا نرهاند و خدا به کردار (ناپسند) آنان آگاه است.

۹۷) بگو (ای پیغمبر به طایفه ی یهود که به جبرئیل اظهار دشمنی می کنند): هر کس که با جبرئیل دشمن است، با خدا دشمن است زیرا او به فرمان خدا قرآن را به قلب (پاک) تو رسانید تا تصدیق سایر کتب آسمانی کند و برای اهل ایمان، هدایت و بشارت آرد.

۹۸) هر کس با خدا و فرشتگان و رسولان او و جبرئیل و میکائیل دشمن است (چنین کسی محقّقأ کافر است و) خدا هم دشمن کافران خواهد بود.

۹۹) و ما برای (ثبوت پیغمبری) تو، آیات و دلائل روشن فرستادیم و به جز کافران و اهل عِناد، کسی انکار آن نخواهد کرد.

١٠٠) چرا هر عهد و پیمانی که (با خدا و رسول) بستند گروهی می شکنند (نه تنها اینان عهد شکنند) بلکه اکثر آنها اصلأ ایمان نخواهند آورد.

سوره بقره (آیات ٦١ الی ٨٠)

۶١) و (ای بنی اسرائیل) بیاد آرید وقتی را که به موسی اعتراض کردید که: ما به یک نوع طعام صبر نخواهیم کرد از خدای خود بخواه تا برای ما از زمین نباتاتی مانند خیار و سیر و عدس و پیاز برویاند، موسی گفت: آیا می خواهید غذای بهتری که دارید به پست تر از آن تبدیل کنید؟ حال به شهر مصر درآئید که در آنجا آنچه درخواست کردید مهیّا است، (باز نافرمانی و خودسری کردند) و بر آنها ذلّت و خواری مقدّر گردید، و چون دست از عصیان و ستمکاری برنداشته و به آیات خدا کافر گشتند و انبیا را به ناحق کشتند، دیگر بار به خشم و قهر خدا گرفتار شدند.

۶٢) هر مسلمان و یهود و نصاری و ستاره پرست که از روی حقیقت به خدا و روز قیامت ایمان آورد و نیکوکاری پیشه کند البته از خدا پاداش نیک یا بد و هیچ گاه (در دنیا و عقبی) بیمناک و اندوهگین نخواهد بود (یعنی حقیقت دین ایمان به خدا و قیامت و عمل شایسته است نه اسم مؤمن و غیره).

۶٣) و (ای بنی اسرائیل) یاد آرید وقتی که از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بر بالای سر شما برافراشتیم (که سخت هراسان شدید) و دستور دادیم که احکام تورات را با عقیده ی محکم پیروی کنید و پیوسته آن را در نظر گیرید باشد که پرهیزکار شوید.

۶٤) بعد از آن همه عهد و پیمان از حق روی گردانیدید و اگر فضل و رحمت خدا شامل حال شما نمی شد البته در شمار زیانکاران عالم بودید.

۶۵) محققأ دانسته اید جماعتی از شما را که عصیان ورزیدند و حرمت شنبه را نگاه داشتند، گفتیم بوزینه شوید دور از قرب حق.

۶۶) و این عقوبت مسخ را کیفر آنها و عبرت اخلاف آنها و پند پرهیزکاران گردانیدیم.

۶۷) و به یاد آرید وقتی را که موسی به قوم خود فرمود که: به امر خدا، گاوی را ذبح کنید، قوم گفتند: ما را به تمسخر گرفته ای (کشتن گاو با یافتن قاتل چه تناسب دارد)؟ موسی گفت: پناه می برم به خدا از آنکه سخن به فسوس و تمسخر گویم که این کتر مردم نادان است.

۶۸) (قوم موسی) گفتند: از خداوند بخواه که خصوصیّت و چگونگی گاو را معیّن فرماید، (موسی) گفت: خدا می فرماید گاوی باشد نه پیر از کار افتاده و نه جوان کار نکرده بلکه میانه ی این دو حال باشد، (حال که معیّن شد) آنچه مأمورید انجام دهید.

۶۹) باز قوم به موسی گفتند: از خدا بخواه که رنگ آن گاو را نیز معیّن فرماید، موسی جواب داد: خدا می فرماید گاو زرد زرّینی باشد که رنگ آن بینندگان را فرح بخش کند.

۷٠) باز گفتند از خداوند بخواه چگونگی آن گاو را کاملأ برای ما روشن گرداند که هنوز بر ما مشُتُبه است، (چون رفع اشتباه ما شود البته اطاعت کرده) و به خواست خدا راه هدایت پیش گیریم.

۷١) موسی گفت: خدا می فرماید آن گاو هم آنقدر به کار، رام نباشد که زمین شیار کند و آب به کشتزار دهد و هم بی عیب و یکرنگ باشد. قوم گفتند: اکنون حقیقت را روشن ساختی؛ و گاوی بدان اوصاف کشتند لیکن نزدیک بودن در این امر باز نافرمانی کنند.

۷٢) به یاد آرید وقتی که نُفْسی را کشتید و یکدیگر را در موضوع آن متّهم کرده و نزاع برانگیختید و خداوند رازی که پنهان می داشتید آشکار فرمود.

۷۳) پس دستور دادیم که پاره ای از اعضای آن گاو را بر بدنِ کشته زنید تا ببینید که اینگونه خداوند مردگان را زنده خواهد فرمود و قدرت کامله ی خویش را به شما آشکار خواهد ساخت شاید عاقل شوید.

۷٤) (پس با این معجزه ی بزرگ) باز چنان سخت دل شدید که دلهایتان چون سنگ یا سخت تر از آن شد، چه آنکه از پاره ای سنگها نهرها بجوشد و برخی دیگر سنگها بشکافد و باز آبی از آن بیرون آید و پاره ای از ترس خدا فرود آیند و (ای سنگدلان لجوج بترسید که) خدا از کردار شما غافل نیست.

۷۵) آیا طمع دارید که (یهودیان) به دین شما بگروند در صورتی که گروهی از آنان کلام خدا را شنیده و به دلخواه خود تحریف می کنند با آنکه در کلام خدا تعقّل کرده و معنی آن را دریافته اند.

۷۶) هرگاه با مؤمنان روبرو شوند گویند: ما نیز مانند شما ایمان آورده ایم؛ و چون با یکدیگر خلوت کنند گویند: چرا دری که خدا از علوم برای شما گشوده به روی مسلمانان باز کنید تا به کمک همان علوم (و ادلّه ی رسالت پیغمبر خاتم) با شما محاجّه و خصومت کنند. چرا راه عقل و اندیشه نمی پوئید؟

۷۷) آیا نمی دانند که خدا بر آنچه پنهان داشته و یا آشکار کنند آگاه است؟

۷۸) بعضی عوام یهود که خواندن و نوشتن هم ندانند تورات را جز آمال و آرزوی باطل خود نپندارند و تنها پابست خیالات خام و پندار بیهوده ی خویشند.

۷۹) پس وای بر آن کسانی که از پیش خود چیزی نوشته و به خدای متعال نسبت دهند تا به بهای اندک (و متاع ناچیز دنیا) بفروشند؛ پس وای بر آنها از آن نوشته ها و آنچه از آن (نوشته های موهوم و مجعول) بدست آرند.

۸٠) و (یهود) گفتند که: هیچ وقت خدا ما را در آتش، عذاب نکند مگر چند روزی معدود (به عقیده ی آنها هفت یا چهل روز) بگو به آنان: آیا بر آنچه دعوی می کنید عهد و پیمانی از خدا گرفته اید که از آن عهد هرگز تخلّف نکند؟ یا چیزی به خیال جاهلانه ی خود به خدا نسبت می دهید؟