**گل سرخ**

کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ، کار ما این است که در افسون گل سرخ شناور باشیم

**گل سرخ**

کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ، کار ما این است که در افسون گل سرخ شناور باشیم

سوره نساء (آیات 41 الی 50)

 

 

41) پس چگونه است حال (در روز محشر و چه اندازه نیکتن سرفراز و بَدان شرمنده باشند) آنگاه که از هر طایفه‌ای گواهی آریم و تو را (ای پیغمبر خاتم) بر این امّت به گواهی خواهیم؟

42) در آن روز، آنان که به راه کفر رفته و نافرمانی رسول کردند، از سختی عذاب آرزو کنند که ایکاش با خاک زمین یکسان بودند (و حشری بر آنها نبود) و از خدا چیزی را (از قبایح اعمالشان) پنهان نتوانند کرد.

43) ای اهل ایمان! هرگز در حال مستی به نماز نیائید تا بدانید چه می‌گوئید (و چه می‌کنید) و نه در حال جَنابت مگر آنکه مسافر باشید تا وقتی که غسل کنید، و اگر بیمار بودید (و نتوانستید غسل کنید) یا آنکه در سفر باشید یا قضاء حاجتی دست داده باشد یا با زنان مباشرت کرده‌اید و آب برای تطهیر و غسل نیافتید (یا از استعمال آب معذور بودید) در این صورت به خاکِ پاک تیمّم کنید (کف بر خاک زده) آنگاه صورت و دستها را بدان مسح کنید، که خدا آمرزنده و بخشنده است.

44) ندیدی حال آنان که اندک بهره‌ای از علم کتاب یافتید (یعنی علماء یهود و نصاری) که خریدار (متاع) ضلالت و گمراهند و همی خواهند که شما (اهل ایمان) را به گمراهی اندازند؟

45) و خدا داناتر است به دشمنان شما، و دوستی خدا و یاری او شما را (از شرّ آنها) کفایت خواهد کرد.

46) گروهی از یهود، کلمات خدا را از جای خود تغییر داده و گویند: فرمان خدا را شنیده و از آن سرپیچیم و (به زبان جسارت با تو خطاب کنند گویند:) بشنو که کاش ناشنوا باشی، و (گویند:) ما را رعایت کن، و گفتارشان زبان‌بازی و طعنه و تمسخر به دین است و اگر به احترام می‌گفتند که: ما فرمان حق را شنیده و تو را اطاعت کنیم و تو سخن ما بشنو و به حال ما بنگر، هر آینه آنان را نیکوتر بود و به صواب نزدیکتر و لیکن خدا آنها را چون کافر شدند لعنت کرد، پس ایمان نمی‌آورند مگر اندکی.

47) ای کسانی که برای شما کتاب آسمانی فرستاده شد! به قرآنی که فرستادیم (برای پیغمبر اسلام) ایمان آورید که مصدّق تورات و اِنجیل شما است پیش از آنکه (مستحقّ عذاب ما شوید و) به رویتان از اثر ضلالت، خطّ محو و خذلان کشیم یا گونه‌هایتان را واژگون کنیم (و روح انسانی شما را مسخ گردانیم) یا آنکه بر شما بمانند اصحاب سَبت (جهودانی که به مخالفت حکم خدا روز شنبه صید نمودند) لعنت و عذاب فرستیم و (بترسید که) قضای خدا البته واقع شدنی است.

48) محقّق است که خدا هر کس را که به او شرک آورد نخواهد بخشید، و سوای شرک، هر که را خواهد می‌بخشد، و آن کس که شرک به خدا آرد، به دروغی که بافته است گناهی بزرگ مرتکب شده است.

49) نمی‌بینی آنان که دعویِ پاکدلی و نیک نفسی کنند (در موقع عمل چه قدر ناپاکند) خداست که هر که را بخواهد از رذائل پاک و منزّه دارد و به قدر فَتیلی (یعنی رشته‌ی خرمائی در قضای الهی) به کسی ستم نشود.

50) بنگر چگونه بر خدا دروغ می‌بافند و همین افترا به خدا گناهی آشکار (بر پلیدی نفس و هلاک آنان) بس است. 

نظرات 5 + ارسال نظر
منزجر شنبه 2 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 04:36 ب.ظ http://balkhjournalism.blogsky.com

سلام مطالبت خیلی خیلی قابل قدر است . این همه زحمات ترا خدا چند برابر ثواب بدهد. تشکر که به من سرزدی . ممنون
بازم اپدیت کردی خبرم بده

وحید یکشنبه 3 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 07:13 ق.ظ http://www.arinoos.blogsky.com

سلام
خوبی؟
مثل همیشه کلام خدا آپ زیبایی رو برات رقم زد.
موفق باشی
فعلا...

استاذنا یکشنبه 3 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 11:23 ق.ظ http://www.ostazona.blogfa.com

یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
سجده ای زد بر لب درگاه او
پر ز لیلا شد دل پر آه او
گفت یارب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای
جام لیلا را به دستم داده ای
و ندر این بازی شکستم داده ای
نیشتر عشقت به جانم میزنی
دردم از لیلاست آنم میزنی
خسته ام زین عشق، دل خونم مکن
من که مجنونم ،مجنونم مکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو،من نیستم
گفت ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پیدا و پنهانت منم
سالها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی
عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یکجا باختم
کردمت آواره صحرا نشد
گفتم عاقل میشوی اما نشد
سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا بر نیامد از لبت
روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی ،گفتم بلی
مطمئن بودم به من سر میزنی
در حریم خانه ام در میزنی
حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بی قرارت کرده بود
مرد عشقش باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم...

مریم دوشنبه 4 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 12:25 ق.ظ http://shaparakha.blogsky.com

سلام خوبی؟
موفق و پایدار تر از دیروز باشی
فعلا...

استاذنا چهارشنبه 6 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 03:09 ق.ظ http://www.ostazona.blogfa.com

یکی از نویسنده معروف برزیلی می نویسد: «گیلبرتود نوچی تصویری بسیار عالی از رفتار ما ارائه می کند به گفته او انسانها به شیوه هندیان بر سطح زمین راه می روند، با یک سبد در جلو و یک سبد در پشت در سبد جلو صفات نیک خود را می گذاریم و در سبد پشتی عیوب خود را نگاه می داریم. به همین دلیل در طول روزهای زندگی خود چشمانمان را بر صفات نیک خود می دوزیم ... و در همین زمان بی رحمانه در پشت سر همسفرمان که پیش روی ما حرکت می کند تمامی عیوب او را می بینیم بدین گونه است که درباره خود بهتر از او داوری می کنیم بی آنکه بدانیم کسی که پشت سر ما راه می رود، درباره ما به همین شیوه می اندیشد».

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد